فقط آنلاین
محصول جدید
تدریس جلد دوم کفایه استاد دیباجی
80,000 ریالتدریس جلد اول کفایه استاد دیباجی
120,000 ریالتدریس جلد دوم کفایه استاد صالحی مازندرانی
100,000 ریالتدریس جلد اول کفایه استاد صالحی مازندرانی
140,000 ریالتدریس جلد دوم کفایه استاد حیدری
100,000 ریالتدریس جلد اول کفایه استاد حیدری
120,000 ریال...
1 - 170 جلسه تدریس کتاب نهایه الحکمه توسط استاد فیاضی همراه با متن تطبیق داده شده با هر جلسه.
2 - 190 جلسه تدریس کتاب نهایه الحکمه توسط استاد صمدی آملی همراه با متن تمام کتاب.
3 - زندگی نامه علامه طباطبائی
4 - زندگی نامه استاد فیاضی
5 - معرفی کتاب نهایه الحکمه
6 - قابل استفاده در تمام دستگاهها
7 - قابلیت نصب نرم افزار و استفاده از آن بدون نیاز به DVD و همچنین قابلیت اجرای نرم افزار بدون نصب آن از روی DVD
...
کتاب نهایة الحکمه کتابی فلسفی و به زبان عربی، از تالیفات مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبایی است. علامه فقید کتاب بدایة الحکمه را به عنوان اولین متن درسی برای جویندگان حکمت الهی تالیف نمودند و نهایة الحکمه را برای کسانی که به خوبی بدایة را فرا گرفته و با مسایل فلسفی اسلامی آشنایی حاصل کرده اند نگاشته اند. در واقع اگر بدایه برای مرحله ابتدایی فلسفه است، نهایه برای مرحله پایانی آن تنظیم گردیده و در اکثر مراحل نهایة الحکمه مباحث مفصل تر از آنچه در بدایة الحکمه است بررسی گردیده اند. یعنی اقوال و آراء بیشتری مطرح گردیده و درباره برخی مسایل عمیق تر مطالب
ذکر شده اند و به اشکالات نیز پاسخ های دقیق تری داده شده است. دشواری فهم مطالب نهایة الحکمه مربوط به همین موارد است یعنی سطح مسایل مورد بحث نهایه بالاتر از سطح بدایه است والا در اغلب موارد عبارات نهایه گویاتر است به طوری که می توان از آن برای تبیین عبارات بدایه استفاده کرد. کتاب نهایة الحکمه به منظور تدریس فلسفه در حوزه های علمی نگارش یافته و هم اکنون این کتاب بسان بدایة الحکمه به عنوان متن درسی فلسفه معروف می باشد و نسبت به سایر متون فلسفی از مزایایی برخوردار است. کتاب نهایة الحکمه 5 سال پس از بدایة الحکمه در سال 1395 هـ ق تالیف گردیده است.
معرفی اجمالی نویسنده:
سیدمحمدحسین طباطبایی تبریزی در سال 1321 هجری قمری (1281 شمسی) متولد شد. یکسال قبل از فوت پدرش به مدرسه رفت اما پس از پایان کلاس هفتم مصلحت دیده می شود که در خانه درس بخواند به این دلیل او و برادرشان تحت تعلیم ادیب لایقی به نام شیخ محمدعلی سرائی قرار می گیرند و ادبیات عرب می آموزند و زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی می پردازند. مرحوم علامه در 1303 در سن 21 سالگی با صبیه مرحوم حاج میرزا مهدی آقا طباطبایی مهدوی که از خویشان پدر بود ازدواج کرد. استاد علامه در 1304 که دروس حوزه تبریز را به پایان رساند به همراه همسر و برادر و پسرشان که تازه به دنیا آمده بود عازم نجف اشرف شدند. آشنایی با حاجی میرزا علی آقای قاضی رضوان الله علیه در مرحوم استاد علامه چنان تاثیری گذاشت که مدت 11 سال اقامت در نجف علاوه بر فقه و اصول و ریاضیات و فلسفه و رجال و تفسیر، در عرفان عملی در محضر این استاد عالیقدر حضور یافته و در سیر و سلوک و تزکیه نفس توشه های فراوانی بردند. مرحوم محمدحسین طباطبایی در اواخر زندگی در نجف روزگار را به سختی گذراندند به طوری که در سال 1314 در اثر اختلال وضع معاش عازم ایران شدند و در روستای شادآباد تبریز سکنی گزیدند. ایشان به منظور کسب علم عازم قم شدند و برای همیشه با شهر تبریز وداع کردند. در سال 1325 وارد قم شدند و بدین ترتیب زندگی پربار علمی مرحوم علامه از همین جا آغاز شد و مدت 35 سال در این شهر زندگی کردند و بیشترین خدمت را به اسلام و حوزه های علمیه کردند. وی درس فلسفه را با سبک و روشی نوین آغاز کرد. زندگی این عالم ربانی که یکی از مفاخر بزرگ اسلام و محققی کم نظیر است در ساعت 9 صبح روز 24 آبان 1360 در شهر قم به پایان رسید و دعوت حق را لبیک گفت. آثاری که علامه طباطبایی در تبریز تهیه کردند: 1. رساله در اسماء و صفات 2. رساله در افعال 3. رساله در وسایط میان خدا و انسان 4. رساله قبل الدنیا 5. رساله من الدنیا 6. رساله بعد الدنیا 7. رساله در ولایت 8. رساله در نبوت 9. کتاب سلسله انساب طباطباییان آذربایجان.
مختصری از خدمات استاد در شهر قم
: 1- پی ریزی شیوه نوین از تفسیر که کاملا بدیع و ابتکاری است. 2- اشاعه تفکر فلسفی و تعقلی 3- کوشش در تفهیم مسائل فلسفی و ملموس ساختن بسیاری از مسائل پیچیده 4- کوشش و نشر آثار اهل بیت 5- جمع میان مفاهیم قرآنی با آنچه که در اخبار خاندان رسالت وارد شده است. 6- اشاعه فکر شیعی در خارج از جهان اسلام 7- تربیت و پرورش شخصیت های علمی و فکری 8- تالیفات گرانبها اعم از چاپ شده و چاپ نشده 9- و...
ویژگی های کتاب
1- اکتفا نمودن به اسلوب برهانی و پرهیز از به کاربردن مطالب شعری و ذوقی که برای یک متن فلسفی بسیار ضروری است.
2- رعایت نظم منطقی در چینش مراحل و فصول به گونه ای که از مطالب پیشین، مطالب پسین را می توان استنتاج کرد.
3- اهتمام به مسائل مهمتر و کلیدی و اجتناب از مباحث غیرلازم مانند طبیعیات.
4- اجتناب از خلط میان علوم اعتباری با علوم حقیقی و اجتناب از بهره گیری از روش تجربه و حس در فلسفه نظری.
نظرات دیگران
بدایة و نهایة با ارائه مسیری مستقیم و هموار نمودن پستی ها و بلندی ها، طریقی بدیع و راهی رفتنی در برابر پویندگان حکمت متعالیه و فلسفه اسلامی گشوده است. راهی که با بهره گیری از نور برهان، مصباح ذخایر فراوان عقلی و مشکوة میراث علمی گذشتگان، افق درخشان حکمت نظری را نمایانده است تا ابواب حقیقت را با مفتاح عقل بگشاید.
ساختار و تقسیم بندی کتاب
این کتاب توسط جامعه مدرسین و ناشرین دیگر، بارها در قم و اصفهان و تهران به چاپ رسیده و همچنین توسط علی شیروانی و مصباح یزدی و علی اوجبی ترجمه شده است. نهایة الحکمه دارای 5 مرحله و 24 فصل است که عبارتند از:
مرحله اول: 5 فصل، فی احکام الوجود الکلیة.
مرحله دوم: 3 فصل، فی الوجود المستقل والرابط.
مرحله سوم: 1 فصل، فی انقسام الوجود الی ذهنی و خارجی.
مرحله چهارم: 8 فصل، فی مواد القضایا.
مرحله پنجم: 7 فصل، فی الماهیة و الحکامها.
...
مرحوم علامه طباطبایی، در 2
9 ذي الحجه الحرام 1321 قمری، سال 1281 شمسی در شهر تبریز در خیابانمسجد کبود، در منزل شخصی پدرشان حاج سید محمد آقا طباطبایی متولد شدند. مادرایشاننیز ربابه خانم از فامیل یحیوی تبریز، دختر غلامعلی یحیوی و از اشراف تبریز بودند. چهار یا پنج سال پس از تولد ایشان، خداوند برادری به ایشان عطا میکند که او رامحمد حسن نام می نهند و کمیپس از تولد محمد حسن، مادر ایشان فوت میکند. تقریباًپنج سال بعد، پدر ایشان هم فوت میکند. در این زمان دو برادر یکی 9 سال و دیگری پنجساله بودند.
پس از فوت مادر و پدریکی از محترمان فامیل، یعنی پدر شهید قاضی طباطبایی که حاج میرزا باقر قاضی نامداشت، کفالت اوضاع مالی و زندگی این دو کودک را به عهده میگیرد. و آنها زیر نظرمرحوم حاج میرزا باقر قاضی رشد می کنند و نخست به سبک آن زمان، کتابهاییچونگلستان، قرآن، نصاب و... را می خوانند و سپس بلافاصله آنها را به مدارسکلاسیکمی فرستند که شاید نخستین مدرسه در ایران در تبریزدایر شده بود.
این دو برادر با هممشغول تحصیل می شوند وپس از کلاس ششم، همزمان با حضور در کلاس هفتم، برای تحصیلصرف، تصریف و جامع المقدمات به مدرسه طالبیه میروند که این قضیه تا سال 1304 طولمیکشد. در این مدت آنها کتابهای سطح را خیلی سریع به پایان می رسانند، چون در آنزمان بیش از این در تبریز تدریس نمی شد، برایادامه تحصیل به نجف اشرف هجرتمیکنند.
حضرت علامه دربارهدوران تحصیلش اینگونه نوشتهاست: "در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم،علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه میخواندم نمیفهمیدم و چهارسال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد ودر خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به طوری که از همانروز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکردرک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادثدر برابر میپنداشتم."
زندگی درنجف
مفسر فرزانه مدتیازده سال در کنار مرقد نورآفرین امیرالمؤمنین کسب علم کرده است، از جمله فقه،اصول، فلسفه، ریاضیات و رجال را از محضر اساتیدی والامقام فراگرفت. بزرگانی چون: آیتالله نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید حسین بادکوبه ای، سید ابوالقاسم خوانساری،آیت الله حجت، حاج میرزا علی ایروانی و میرزا علی اصغر ملکی. سر سلسله اساتیدایشان مرحوم قاضی است . شخصیتی که سید محمدحسین را "علامه" کرد. مرحوم علامهپیرامون استاد خود مرحوم قاضی چنین میفرماید: "ما هر چه داریم ... از مرحوم قاضیداریم . چه آنچه را که در حال حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیمو چه طریقی که خودمان داریم و از مرحوم قاضی گرفته ایم ."
مرحوم علامه طباطباییخود میگوید: "وقتی ما وارد نجف شدیم، من نمیدانستم که چه درسی باید بخوانم و ازچه کسی باید درس بگیرم. روزی آقایی دست به شانه من زد، برگشتم و دیدم سیدی است کهتا آن تاریخ ایشان را ندیده بودم. سید از پدرم پرسد: شما محمد حسین هستید؟ ایشان همخود را معرفی میکند آن آقا میگوید: شما آمدهاید که درس بخوایند؛ اما احتمالمیدهم که نمی دانید چهدرسی باید بخوانید و از چه کسی باید درس بگیرید؟" آن سیدبزرگوار سپس به منزل علامه طباطبایی می رود و آنها را راهنماییمیکند. از این پسارتباط علامه طباطبایی با آن سید که مرحوم سید علی آقای قاضی بوده، شروعمی شود.
در سال 1314 شمسی رضاشاه دستور میدهد که از خروج ارز از ایران جلوگیری شود. بنابراین دو برادر نیز کهبه هیچ وجه از بیتالمال استفاده نمیکردند، بیخرجی میمانند و ناچار می شوندکهاز دوست و آشنا قرض بگیرند یا از این دکان و آن دکان نسیه کنند و امورات خود رابگذرانند. نامه نگاری به تبریز هم مشکلی را حل نمیکند و آنها هم نمیتوانستند،پولی بفرستند. این موضوع موجب استیصال آنها میشود. بنابراین ناچار میشوند اثاثیهمنزل را یک یک بفروشند و خرج کنند.
جناب علامه خوداینگونه میگویند: "فشار و مشکل زندگی، ما را مستأصل کرده بود. از این رو به حرمحضرت علی(ع) رفته و پس از عرض سلام عرض کردم: یا جدا همین طوری طلبه داری میکنید. اما بلافاصله متوجه شدم که اشتباه بسیار بدی کردم و این خلاف توکل است. اما به هرحال این اشتباه را مرتکب شده بودم و به شدت ناراحت و منفعل، سر بزیر و خجل از حرمحضرت امیرمؤمنان بیرون آمدم و به منزل بازگشتم. وارد خانه شدم و متوجه شدم که درخانه هیچ کس نیست. از فرط ناراحتی در گوشه ای از حیاتنشستم و برای اشتباهی که کردهبودم، خیلی ناراحت بودم. در همین هنگام مشاهده کردم که درب کوچه باز شد و مردی بالباس بلند وارد شد و گفت: من شاه حسین ولی هستم. خدا سلام میرساند و میفرماید: در این هفده سال من کی شما را تنها گذاشتم؟! و بعدها پولی رسید و من بدهی هایم رادادم." همان روز هم به همسرشان فرمودند: "روزی ما در نجف تمام شده است، حاضر باش کهباید به تبریز برگردیم".
بازگشت بهتبریز
بعد از مراجعت بهتبریز حضرت علامه مدت ده سال در قریه شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول شدند. فرزند ایشان اینچنین میگوید: "خوب به یاد دارم که، مرحوم پدرم دائماً و در تمامطول سال مشغول فعالیت بود و کارکردن ایشان در فصل سرما در حین ریزش باران و برف، در حالی که چتر به دست گرفته یا پوستین بدوش داشتند امری عادی تلقیمی گردید، در مدت ده سالبعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و بدنبالفعالیتهای مستمر ایشان قناتها لایروبی و باغهای مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شدهو در عین حال چند باغ جدید، احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهتسکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه حمامی به سبک امروزی بنانمود... . پدرم از نظر فردی، هم تیرانداز بسیار ماهری بود و هم اسب سواری تیزتک، وبه راستی در شهر خودمان بیرقیب بود، هم خطاطی برجسته بود، هم نقاش و طراحی ورزیده،هم دستی به قلم داشت و هم طبعی روان در سرایش اشعار ناب عارفانه... ."
زندگی درقم
اوضاع تبریز به شدت تغییرکرده بود، به کسی اجازه نمیدادند که از تبریز خارج شود. مرحوم علامه با زحمت بسیارجواز عبور گرفت و با دست خالی از تبریز به طرف تهران حرکت کرد شب آخر اسفند بهتهران رسید و ایام نوروز را در تهران در منزل آقای سید علی اصغر صادقی که از علمایتهران بود، منزل کرد. پس از نوروز به قم آمد و چند روزی را در منزل آقا سید محمدعلی قاضی (شهید محراب) ماندند تا اینکه در کوچه یخچال قاضی از یک خانه ای دواتاقکرایه کردند و در آنجا اقامت گزیدند.
علامه در قم آشنایکمی داشت. فقط آقای حجت و اطرافیان او و آقای سید حسین قاضی که از خویشان ایشان بودو نیز سید محمد علی قاضی (شهید محراب)، ایشان را می شناختند. بعضی طلاب تبریز کهدرقم ساکن بودند، متوجه شدند که چنین شخصی به قم آمده و به همین دلیل از ایشان تقاضایتدریس کردند ایشان نخست مباحث خارج فقه و اصول را آغاز کردند. اما آن گونه کهخودشان نقل میکردند، خیلی زود متوجه شدند که در قم برای فقه و اصول زمینه زیادیوجود دارد. اما مباحث قرآنی، ریشه ای و عقلی مانند فلسفهبسیار کم است از این روبرنامه تدریس و کار خود را عوض می کنند و بهتدریس تفسیر و فلسفه می پردازند. بهاین ترتیب طلاب بسیاری در حلقه درسی ایشان حاضر می شوند که برکات آن هنوز هم آشکاراست.
مکاشفات حضرتعلامه
در اینجا خوب است بهبرخی از مکاشفاتی که علامه والامقام داشته اند، اشاره ای داشته باشیم.
چشمبرزخی
علامه گاهی که مجلسرا مناسب میدید و احساس میکرد حاضرین آن جلسه که معمولاً از شاگردان خواصش بودندو قدرت و توانایی درک مسائل غیبی را دارند برخی از جریانات و به اصطلاح مکاشفات خودرا با عفت خاصی که از ویژگی های برجسته او بود، بازگو می کرد. شهید مطهری هم بهاین واقعیت اشاره کرده و خاطر نشان ساخته که علامه طباطبایی مسائل غیبی را کهمشاهده آن برای افراد عادی دشوار است میدیده اند.
علامه حسن زاده آملیدر این باره مینویسد: "علامه طباطبایی در مسیر عرفان عملی دارای چشم برزخی بودند وافراد را به صورت ملکوتیشان میدیدند و برای بنده بارها پیش آمد و در محضر علامهطباطبایی شواهدی دراین باره دارم... بنده وقتی به خدمت آیت الله محمد تقی آملی(ره) تشرف حاصل کردم... ایشان فرمودند که ما وقتی در نجف بودیم در همان وقت، آقایطباطبایی، دارای مکاشفات عجیب و شگفتی بود.
گفتگو با حضرتادریس(ع)
علامه طباطبایی عقیدهداشت که اگر انسانی به عجز خود واقف شود و از صمیم قلب هدایت خویش را خواستار گردد،بدیهی است خداوند متعال هرگز بندهای را که جویای حق و پویای حقیقت است رها نخواهدنمود، چنانچه در قرآن آمده است: "والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا" سپس اینداستان را نقل کردند: "به یاد دارم هنگامی که در نجف اشرف در تحت تربیت اخلاقی وعرفانی مرحوم حاج میرزا علی قاضی(ره) بودیم، سحرگاهی بر بالای بام بر سجاده عبادتنشسته بودم. در این موقع نعاسی (خواب سبک) به من دست داد و مشاهده کردم دو نفر درمقابل من نشسته اند یکی از آنها حضرت ادریس بودو دیگری برادر عزیز و ارجمند خودمآقای حاج سید محمد حسن الهی. حضرت ادریس با من به مذاکره و سخن مشغول شدند ولی طوریبود که ایشان القائ کلام می نمودند و تکلم و صحبت میکردند ولی سخنان ایشانبهواسطه کلام آقای اخوی استماع میشد... و این اولین انتقالی بود که عالم طبیعت رابرای من به جهان ماوراء طبیعت پیوسته و رشته ارتباط ما از اینجا شروع شد. "
داستان هایی اززندگی
زندگی بزرگان همیشهمایه سرمشق و سرلوحه افراد باید باشد، در اینجا به نمونه هایی از عمل آن علامه بزرگدر زندگی خود، اشاره خواهیم داشت.
ارادت بهاهل بیت
حضرت علامه به حضرتختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و ائمه علاقه بسیاری داشت و با کمال ادب و احترام از آنهانام می برد، در مجالس روضه خوانی شرکت می کرد و برای مصایب اهل بیت شدیدا اشکمی ریخت. در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریحمقدس حضرت معصومه افطار می کرد. ابتدا پیاده به حرم مطهر مشرف می شد، ضریح مقدس را می بوسید سپس به خانهمی رفت.
فعالیت های شبانه روزیعلمی، او را از توسل در عرض ادب به پیشگاه مقام رسالت و ولایت باز نمی داشت .ایشانموفقیت خویش را مرهون همین توسلات می دانست و آنچنان به سخنانمعصومین احتراممی گذاشت که حتی در برابر روایات مرسل و ضعیف السند همبه احتمال این که از بیتعصمت صادر شده است رفتار احتیاط آمیزی داشت.
حضرت علامه دربارهامام رضا(ع) می فرمودند: "همه امامان لطف دارند، اما لطف حضرت رضا محسوس است." و درنقلی دیگر، بیان می کردند: "همه امامان معصوم رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضاظاهر است." ایشان درباره زیارت ضریح حضرت رضا(ع) فرموده است: "اگر منع مردم نبود،من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را میبوسیدم."
شرح صدرعلامه
یکی از شاگردان ایشانکه مدت سی سال با استاد مانوس بوده ، پیرامون خصوصیات اخلاقی آن عالم فرزانه چنیننوشته است :"علامه انسانی وارسته ، مهذب ، خوش اخلاق ، مهربان ، عفیف ، متواضع ،مخلص ، بی هوا و هوس ، صبور، بردبار، شیرین و خوش مجلس بود. من در حدود سی سال بااستاد حشر و نشر داشتم ... به یاد ندارم که در طول این مدت حتی یک بار عصبانی شدهباشد و بر سر شاگردان داد بزند یا کوچکترین سخن تندی یا توهین آمیزی را بر زبانجاری سازد. خیلی آرام و متین درس میگفت و هیچ گاه داد و فریاد نمیکرد، خیلی زودبا افراد انس میگرفت و صمیمی می شد. باهر کس حتی کوچکترین فرد طلاب چنان انسمی گرفت که گویااز دوستان صمیمی اوست ... از مباحثات جدلی گریزان بود ولی به سؤالها، بدون خودنمایی پاسخ می داد".
یکی از شخصیتهایمارکسیست با علامه به بحث و گفتگو نشسته بود و سرانجام موحد و مسلمان گردید هنگامیکه یکی از دوستان او پیرامون مناظره و گفتگوی دوست خود با علامه پرسش کرد، وی شخصیتعلامه را اینگونه بازگو میکند: "آقای طباطبایی مرا موحد کرد. هشت ساعت ما با همبحث کردیم . یک کمونیست را الهی و یک مارکسیست را موحد کرد او حرف توهین آمیز هرکافری را می شنید ونمی رنجید و پرخاش نمی کرد."
تعبد وبندگی
استاد فرزانه ، مرحومعلامه از مرز مراعات واجبات و مستحبات پا فراتر گذارده و خود را مقید به ترک اولیکرده بود و همیشه ذکر الهی بر لب داشت و هیچگاه از توجه به پروردگار غافل نمی شد. اخلاق ایشان اخلاقی قرآنی بود، هر آیه ای که خداوند در قرآن نصب العین انسان کاملمی داند ما در حد انسانی که بتواند مبین و مفسر قرآنباشد در این مرد بزرگمی یافتیم . مجلس ایشان، مجلس ادب اسلام و خلق الهی بود و ترک اولی در ایشان کمتراتفاق می افتاد. نامکسی را به بدی نمی برد. بد کسی رانمیخواست وسعی می کرد خیروسعادت همگان را مسئلت کند. طهارت باطن استاد زبانزد خاص و عام بود. بسیاری از شب هارا تا صبح به عبادت و بیتوته می پرداخت. در ماه مبارک رمضان فاصله بین غروبآفتابتا سحر را به تهجد ذکر مشغول بود.
اخلاق علامه درمنزل
دختر استاد چگونگیبرخورد پدر خود را با اطرافیان اینگونه بیان می کند: "اخلاق و رفتار ایشان در منزل"محمدی" بود. هرگز عصبانی نمی شدند و هیچ وقت صدای بند ایشان را در حرف زدن نشنیدیم. در عین ملایمت ، بسیار قاطع و استوار بودند و مقید به نماز اول وقت ، بیداریشبهای ماه رمضان ، قرائت قرآن با صدای بلند و نظم در کارها بودند. دست رد به سینهکسی نمی زدند و این به سبب عاطفه شدیدو رقت قلب بسیار ایشان بود .... بسیار کم حرفبودند، پرحرفی را موجب کمی حافظه میدانستند. بسیار ساده صحبت میکردند به طوری کهگاهی آدم گمان میکرد این یک فردی عادی و عامی است ... می گفتند شخصیت را باید خدابدهد و با چیزهای دنیوی هرگز انسان شخصیت کسب نمیکند... آرام و صبور با مسائلبرخورد می کردند. با این که وقت زیادی نداشتند ولی طوریبرنامه ریزی میکردند کهروزی یک ساعت بعد از ظهرها در کنار اعضای خانواده باشند... رفتارشان با مادرم بسیاراحترام آمیز و دوستانه بود همیشه طوری رفتار میکردند که گویی مشتاق دیدار مادرمهستند. ما هرگز بگومگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم ... آن دو واقعا مانند دو دوستباهم بودند. در خانه اصلا مایل نبودند کارهای شخصی شان را کس دیگری انجام دهد... ایشان برای بچه ها مخصوصا دخترها ارزش بسیار قائل بودند. دخترها را نعمت خدا وتحفه های ارزندهای می دانستند. همیشه بچه ها را به راستگویی وآرامش دعوتمی کردند. دوست داشتند آوایصوت قرآن در گوش بچه ها باشد. برای همین منظور قرآن رابلند می خواندند و به مؤدب بودن بچه اهمیتمی دادند و رفتار پدر و مادر را به بچهها مؤ ثر می دانستند. "
شاگردان وآثار
حضرت علامه شاگردانزیادی تربیت کرده است از جمله حضرات آیات: شهید مطهری، شهیدبهشتی، یحیی انصاری، ناصر مکارم شیرازی، موسی صدر، ابراهیم امینی، سید مهدیروحانی، عبدالله جوادی آملی، حسن حسن زاده آملی، جعفر سبحانی، حسین نوریهمدانی،ابراهیم دینانی، محمدی گیلانی، محمدتقی مصباحو... .
آثار حضرت علامه نیزبسیار زیاد است که هم به عربی و هم به فارسی تالیف شده است، از جمله:
1- تفسیر المیزان: دربردارنده بحثهای اعتقادی، تاریخی، فلسفی، اجتماعی و... با تكیه بر قرآن كریم. اینكتاب ثمرهای كم نظیر از بیست سال تلاش شبانه روزی علامه است. وی سبك این تفسیر رااز مرحوم قاضی آموخت و در قم عملی ساخت. المیزان یكى از مهمترین تفاسیر قرون اخیردر بین مسلمین است و پس از تفسیر تبیان شیخ طوسى و مجمع البیان طبرسى بزرگترین وجامعترین تفسیر شیعى از نظر قوت علمى و مطلوبیت روش تفسیرى است.
2- بدایه الحكمه: كتابی كه یك دوره تدریس فشرده فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپسدانشگاههای كشور گردید.
3- نهایه الحكمه: ایناثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزونتر و سطحی عالیتر تدوین شده است. بر کتابهای بدایه الحکمت و نهایه الحکمت شروح مختلفی نوشته شده است و میتوان گفتکه از جمله بهترین کتابهایی هستند که درسده اخیر در گستره فلسفه اسلامی نوشته شدهاست.
4- اصول فلسفه و روشرئالیسم: بینش علامه پیرامون نظرات مادیون و ماتریالیست ها باعث فراهم آوردن این اثرگردید . این اثر با پاورقی های استاد شهید مرتضی مطهری همراه است.
5- حاشیه بر كفایه: كتابی در علم اصول فقه كه پیرامون قوانین استنباط احكام به بحثمیپردازد.
6- شیعه در اسلام: دورهای كامل از اعتقادات و معارف شیعه در این اثر نفیس به چشم می خورد؛ این كتابگرانبها به زبانهای مختلف دنیا ترجمه و بارها چاپ شده است.
7- مجموعه مذاكرات باپروفسور هانری كربن
8- خلاصه تعالیم اسلام: این كتاب خلاصهای از آن چه یک مسلمان متعهد باید از آن آگاهی داشته و خود را بدانزینت دهد، بیان كرده است.
9- روابط اجتماعی دراسلام : انسان و اجتماع و رشد اجتماعی او، پایه زندگی اجتماعی، آزادی در اسلام و... مباحثی است كه در این كتاب بدانها پرداخته شده است.
10- بررسی های اسلامی: مجموعه ای است زرّین از مقالات استاد كه بسان دائره المعارفی از معارف ناب اسلامیجمع آوری شده است.
11- آموزش دین: كتابی باقلم روان و مطالبی لازم و ضروری است كه برای دانش آموزان نوشته شدهاست.
12- رساله انسان قبل ازدنیا: در دنیا و بعد از دنیا، این كتاب كه اكنون با نام "انسان از آغاز تا انجام" ترجمه شده است مباحثی مفید از عوالم سهگانه ماده، مثال و عقل مطرح كرده و پیرامونشبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه كرده است.
13- رساله هایی گوناگوندرباره قوه و فعل، صفات، افعال الله، وسائط، نحو، صرف،... این مجموعه 26 رساله استكه بنا به ضرورت و نیاز جامعه توسط علامه نگاشته شده است
14- دیوان شعر فارسی: مجموعهای از اشعار چشمگیر و عمیق علامه كه طی سالیان متمادی سروده شدهاست.
15- سنن النبی: سیره وروش رسول الله در بین مردم و همراه خانواده در این اثر به چشم می خورد.
16- لُبّ اللباب: مجموعهدرسهای اخلاق استاد كه از سالهای 1368 تا 1369 قمری برای برخی از فضلای حوزه علمیهقم بیان فرموده اند.
17- حاشیه بر اسفار: نظرات حضرت استاد علامه بر اسفار در این كتاب جمع آوری شده است.
رحلت حضرتعلامه
حدود یک هفته مانده بهرحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمیداد و سخن نمیگفت، فقط زیر لب زمزمهمیکرد: " لا اله الا الله! " حالات علامه در اواخر عمر، دگرگون شده و مراقبه ایشانشدید شده بود و مانند مرحوم قاضی این بیت حافظ را میخواندند ومیگریستند:
کاروان رفت و تو در خوابو بیابان در پیش *** کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟!
سرانجام پس از 80 سالزندگی پرتلاش، در 24 آبان 1360ش (18 محرم 1402ق) روح پاک و الهی آن حکیم عارف ومفسر وارسته به دیار قدسی و ملکوت رهسپار شد و غبار غم و بیرق ماتم در سراسر کشوربرپا شد و دلهای پاک اندیشمندان و بزرگان عرصه علم و دانش غرق اندوه گردید. جنازهایشان در 25 آبان تشییع و حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی(ره) بر ایشان نمازگذاردند و در بالا سر قبر حضرت معصومه(س) برای همیشه به خاک سپردهشدند.
شرح مختصری درباره اساتيد حضرت استاد
حجت الاسلام والمسلمين ميرزاابوالحسن واعظ جوادي
الم وارسته و خطيب توانا، حجت الاسلام والمسلمين ميرزا ابوالحسن جوادي آملي مشهور به «واعظ جوادي»، پدر گرامي حضرت استاد از زمره خطبا و وعاظ مشهور خطة مازندران و آمل به شمار ميرفت و با زهد و وارستگي اخلاقي، تدريس و تبليغ علوم و معارف ديني و خدمت به مردم زندگي را سپري كرده و به دوستي اهل بيت (ع) و دفاع از حريم ولايت و امامت و مردمداري شهرت داشت.
سعي ايشان همواره آن بود از درآمد حاصل از منبر استفاده كند و حقوق دريافتي از حوزه آمل را كه از موقوفات تأمين ميشد به طلاب نيازمند بپردازد.
ويژگي مهم ديگر آن بزرگوار اين بود كه در تربيت فرزند، بسيار حساس بود. نقش ايشان در تربيت و ترقي حضرت استاد تعيين كنندهاي بود. وي تلاش فراوان كرد تا فرزند گرامياش نخستين درس طلبگي را نزد با تقواترين مجتهد شهر آمل، در آن عصر، يعني مرحوم آيت الله فرسيو فرا گيرد. نامبرده در سالهاي ١٣٣٨ يا ٣٩ (ترديد از حضرت استاد است) به رحمت ايزدي پيوست.
آيت الله فرسيو
مرحوم آيت الله ميرزا ابوالقاسم فرسيو، فرزند مرحوم ملا ابراهيم آملي از علماي عاملين و مشهور به زهد و تقوا و كرامت بود. او تحصيلات مقدماتي و سطوح حوزوي را در تهران و اصفهان فرا گرفت و سپس براي تكميل مباني علمي و عملي خويش رهسپار حوزه نجف شد.
در نجف اشرف از محضر بزرگاني چون آيات عظام، مرحوم حاج سيد ابوالحسن اصفهاني، آخوند ملا محمد كاظم خراساني و ميرزا حسين نائيني استفاده كرده و به كمالات علمي و عملي نائل آمدند. سپس به ايران بازگشت و مدتي در تهران به سر برد و چند ماهي كتابدار رسمي مدرسه شهيد مطهري بود. سپس به زادگاهش آمل مراجعت كرد و مرجع خاص و عام شد.
استاد درباره ايشان ميفرمايد: «آيت الله فرسو از شاگردان مرحوم آخوند خراساني بوده، نسبت به ديگر علما از لحاظ زهد و تقوا معروفتر بود. من اولين درس حوزوي را نزد وي فرا گرفتم». مرحوم آيت الله فرسيو در حدود سال ١٣٢٥ هجري شمسي دار فاني را وداع گفت.
آيت الله غروي آملي
مرحوم آيت الله شيخ محمد غروي فرزند ابوطالب، از علما و مجتهدان به نام شهر آمل بود. ولادت آن جناب در روز ٢٢ ذي حجة الحرام سال ١٢٩٦ هجري قمري در كربلا بود. وي تحصيلات ابتدايي و مقدماتي را در زادگاه خود نزد پدر بزرگوارش، كه از علما بود و نيز نزد برخي از علماي ديگر فرا گرفت و سپس به تهران رفت و در مدرسه سپهسالار سابق ـ شهيد مطهري كنوني ـ اقامت گزيد و به ادامه تحصيل حوزوي نزد اساتيد آن مدرسه پرداخت. تا اينكه در سال ١٣٢٣ هجري قمري رهسپار حوزه نجف گرديد و دروس خارج فقه و اصول و غير آن را نزد بزرگان از علما، به ويژه مرحوم آخوند خراساني فرا گرفت تا خود به مقام اجتهاد و استادي رسيد. وي پس از مدتي اقامت در شهرهاي نجف و كربلا به زادگاهش آمل برگشت و به تربيت طلاب وتدريس علوم اسلامي پرداخت.
استاد، نزد او تتلمذ كرده و برخي كتب حوزوي، به ويژه بخشهايي از قوانين الاصول ميرزاي قمي را نزد ايشان فرا گرفت. استاد گاه از ذهن و حافظه بسيار قوي ايشان تعريف كرده و ميفرمود: من شخصيتي به آن اندازه داراي هوش و ذكاوت در حوزهها كمتر ديدهام. با اينكه سنشان به ٩٢ سال رسيده بود، اما هوش علميشان محفوظ بود؛ يعني زماني كه قوانين را براي ما تدريس ميكردند، بيش از ٤٥ سال بود كه از حوزه نجف به آمل مراجعت كرده بودند، اما همچنان بر مسائل اصولي و خصوص قوانين الاصول تسلط داشته و بهرههاي علميشان از حوزه نجف مشهود بود . . . او بسيار ساكت، كمگو و گزيدهگو بود. محضرش آموزنده و بسيار سنگين بود.»
فقهاي عصر اخير نظير مرحوم آقا سيد ابوالحسن اصفهاني، مرحوم حاج شيخ محمد حسين اصفهاني، مرحوم حاج آقا حسين بروجردي، مرحوم حاج آقا حسين قمي، مرحوم آقا ضياء الدين عراقي و غير آنان همگي از شاگردان اين بزرگ عالم ديني بودهاند. شهرت بيشتر آخوند خراساني در علم اصول است. كتاب «كافيت الاصول» او يك كتاب درسي مهم است، و حواشي زيادي بر آن نوشته شده است. آراء اصولي آخوند خراساني همواره در حوزههاي علميه نقل ميشود و مورد توجه است. آخوند خراساني همان كسي است كه فتواي به ضرورت مشروطيت داد؛ مشروطيت ايران رهين او است. او در سال ١٣٢٩ هجري قمري درگذشت.
حجت الاسلام شيخ عبدالله اشراقي
مرحوم حجت الاسلام آقاي شيخ عبدالله اشراقي، يكي از روحانيان فاضل آمل در دوران اخير و از اساتيد دروس مقدماتي و سطح حضرت استاد در حوزه آمل به شمار ميرفت. و استاد همواره از ايشان به نيكي ياد ميكند.
حجت الاسلام شيخ احمد اعتمادي
مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ احمد اعتمادي نيز از مدرسان و علماي شهر آمل بود، كه در مسجد جامع و مدارس ديگر به تدريس طلاب اشتغال داشت. حضرت استاد برخي از دروس سطح مقدماتي را نزد ايشان فرا گرفت. او نيز عالمي وارسته وشاگرد پرور بود.
آيت الله شيخ عزيز الله طبرسي
مرحوم آيت الله حاج شيخ عزيز الله طبرسي از علماي بنام شهرستان آمل در دوران اخير بود. دوران تحصيل ايشان در آمل و تهران و نجف سپري شده است. وي از هوشي سرشار و ذوقي سليم برخوردار بود و نيز اديبي توانا و مدرسي موفق بود كه و با روشي نيكو تدريس ميكرد.
استاد نزد ايشان برخي از كتب حوزوي را در حوزهي آمل فرا گرفت. چنانكه خود ميفرمود: «قسمت مهم كتاب شرح لمعه را نزد مرحوم آقاي شيخ عزيز الله طبرسي، كه از علماي به نام آمل آن روز بود، خواندم».
حجت الاسلام والمسلمين شيخ فضل الله طبرسي
ايشان نيز يكي از علماي شايسته و با فضل و كمال آمل در دوران اخير است، كه توفيق تدريس و تربيت طلاب را در حوزه آمل پيدا كرده بود. حضرت استاد برخي از دروس مقدماتي نزد ايشان فرا گرفت.
آيت الله آقا ضياي آملي
عالم وارسته و استاد خستگي ناپذير حوزهها مرحوم آيت الله آقا ضياء الدين آملي فرزند برومند آيت الله علامه شيخ محمد تقي آملي است. ايشان تحصيلات خود را در حوزهي تهران و نجف به پايان برد و به مقام اجتهاد نايل آمد. آن بزرگوار از تهران به حوزهي مراجعت آمد و به تدريس و تربيت طلاب علوم پرداخت و در اين راه تلاش فراواني نمود. حضرت استاد بسياري از دروس سطح عالي، از جمله بخشهايي از قوانين الاصول را نزد ايشان فرا گرفته و از ايشان بسيار به نيكي ياد كرده و قدرشناسي ميكند. فرازي از سخنان استاد در تمجيد وتعريف مرحوم آقا ضياي آملي چنين است: «امالي مرحوم شيخ صدوق را در روزهاي تعطيلي در محضر مرحوم آقا ضيا آملي ميآموختم. همچنين در محضر آن بزرگوار مشغول حفظ سورهي مباركة هود و آموختن درس تفسير قرآن شدم. آن بزرگوار در ترويج كتاب و سنت سعي بليغي داشت و ميكوشيد تا طلاب، حافظ قرآن شوند و نيز با علم حديث آشنا گردند... تشكيل جلسات خصوصي و تدريس حديث و تفسير و حفظ قرآن، از ابتكارات مرحوم آيت الله حاج آقا ضيا آملي بود. او اولين كسي بود كه اين سنتهاي حسنه را در حوزه علميه آمل پايهريزي كرد . . .» استاد شوق به درس تفسير قرآن را از محضر ايشان آموخته است.
حجت الاسلام والمسلمين شيخ ابوالقاسم رجايي
مرحوم شيخ ابوالقاسم رجايي از علماي شهر آمل بود كه براي طلاب تازه وارد در مسجد جامع آمل تدريس ميكرد. استاد برخي از دروس مقدماتي از صرف و نحو و ادبيات عرب را نزد ايشان فرا گرفت. مرحوم شيخ ابوالقاسم رجايي از بيت علم و فضل بود. چنانكه پدر و اجدادش همه از اهل علم بودند.
حجت الاسلام والمسلمين ميرزا رضا روحي
مرحوم ميرزا رضا روحي (اب الزوجه استاد) از علماي عاملين و از مدرسان حوزه آمل بودند، و حضرت استاد از ايشان به عنوان يكي از اساتيد شايسته خود در برخي دروس سطح ياد كردند. ظاهرا ارتباط بيت استاد و بيت مرحوم روحي عميقتر بوده و اين سنخيت و ارتباط روحيِ بيشتر زمينه ازدواج حضرت استاد با صبيّهي آن مرحوم را فراهم كرده است. بيت روحي نيز بيت فضل و علم است
آيت الله حاج شيخ شعبان نوري
مرحوم حاج شيخ شعبان نوري، از علما و اساتيد حوزه علميه آمل، شخصيتي فاضل، شاگردپرور و دلسوز بود. استاد برخي از دروس سطح را نزد ايشان فرا گرفته است.
استاد در معرفي مرحوم حاج شيخ شعبان نوري ميفرمود: مرحوم آيت الله آقا شيخ شعبان نوري رضوان الله تعالي عليه از شاگردان مرحوم آقا ضيا عراقي بود، و از مرحوم آقا ضياء عراقي هم بسيار به عظمت ياد ميكرد؛ و چون علوم رايج آن زمان هم فقه و اصول بود، مرحوم آقا شيخ شعبان بارها اين جمله را ميگفت كه «تحت اين قبّه مردي به عظمت آقا ضيا عراقي نميشناسم.»
استاد هنگام عزيمت به حوزه علميه مشهد براي ادامه تحصيل، با دو معرفي نامه از مرحوم حاج شيخ شعبان نوري براي دو تن از علماي آن شهر به همراه والد گرامياش عازم مشهد شد، كه شرح ماجرا در زندگينامه استاد آمده است.
آيت الله حاج شيخ محمد تقي آملي
علامهي نِحرير، آيت الله حاج شيخ محمد تقي آملي، يكي از بزرگان علما در رشتههاي معقول و منقول و از مجتهدان و فقيهان و نيز از حكيمان بزرگ معاصر بود. مرحوم حاج شيخ محمد تقي آملي در ١١ ذي قعده سال ١٣٠٤ هجري قمري در تهران به دنيا آمد و در روز شنبه ٢٩ شوال سال ١٣٩١ قمري مطابق با ٢٧ آذر ١٣٥٠ شمسي رحلت كردند و در جوار حضرت ثامن الائمه (ع) در مشهد مقدس مدفون شدند.
استاد پس از بازگشت از حوزه مشهد و عزيمت به حوزه تهران با راهنماييها و كمكهاي آن بزرگ مرد در مدرسه مروي تهران به ادامه تحصيل پرداختند، و پيوسته از افاضات علمي و ارشادات اخلاقي ايشان برخوردار بود؛ و بسياري از دروس معقول و منقول را نزد ايشان فرا گرفت.
اين بزرگ انديشمند اسلامي اسوهي تقوا و مكارم اخلاقي بوده و از شاگردان ممتاز مرحوم علامهي نائيني در فقه و اصول و نيز جزو شاگردان و ملازمان عارف نامدار، مرحوم آيت الله سيد علي قاضي طباطبايي به شمار ميرفت. استاد در فرازي از سخنانش در معرفي اين استاد بزرگ خود چنين ميفرمايد: «اين بزرگ مرد، هم حكيم بود، هم فقيه و هم متخلق به اخلاق الهي . . .» او داراي آثار فراوان علمي در رشتههاي مختلف علوم اسلامي است.
آيت الله حاج سيد عباس فشاركي
مرحوم آيت الله حاج سيد عباس فشاركي از اساتيد دروس سطح عالي در مدرسه مروي تهران ـ بلكه به فرموده استاد مدرس رسمي مدرسه مزبور بود. او از شاگردان مرحوم آقا ضيا عراقي بوده و ساليان زيادي در حوزه نجف به درس اشتغال داشت و در تدريس فقه و اصول ماهر بود و رسائل شيخ انصاري را در مدرسه مروي تدريس ميكرد كه از شاگردان وي حضرت استاد بود..
مرحوم حجت الاسلام شيخ اسماعيل جاپلقي
نامبرده از مدرسان حوزهي تهران بود و در مدرسه مروي تدريس ميكرد. حضرت استاد بخشي از دروس سطوح عالي را در محضر ايشان فرا گرفت و به گفته استاد: «مرحوم آقا شيخ اسماعيل (رضوان الله تعالي عليه) بخشي از مكاسب شيخ را تدريس ميكرد و ما از محضرشان استفاده ميكرديم.»
حجت الاسلام آقا شيخ محمدرضا محقق
آن مرحوم بخش ديگر مكاسب شيخ انصاري را تدريس ميكرد و استاد به همراه برخي طلاب ساكن در مدرسه مروي، در درس او شركت كرده و اين بخش از مكاسب را نزد ايشان فرا گرفت.
مرحوم حجت الاسلام سبط الشيخ
نامبرده هم جزو اساتيد مدرسه مروي تهران بود كه رسائل شيخ انصاري، در اصول را تدريس ميكردند و حضرت استاد بخشي از كتاب رسائل را نزد او خوانده است. او هم امام جماعت مدرسه مزبور نيز بود. استاد ميفرمود: «ما علاوه بر اينكه از محضرشان استفاده علمي ميكرديم در نماز جماعت ايشان نيز شركت كرده و بهرة معنوي ميبرديم.»
آيت الله حاج شيخ ابوالحسن شعراني
علامهي ذوفنون، آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن شعراني به سال ١٣٢٠ هجري قمري در تهران متولد و در سال ١٣٩٣ هجري قمري رحلت كرد. ايشان از مفاخر شيعه و از نوابغ عصر و جامع علوم عقلي و نقلي و صاحب آثار ارزنده در فنون و علوم مختلف بود.
حضرت استاد بخشي از شرح منظومه سبزواري و طبيعيات اشارات شيخ الرئيس ابن سينا و نيز مقداري از امور عامهي اسفار اربعهي ملاصدرا و شرح چغميني و مقداري از مقدمهي بهادري را خدمت اين استاد فرزانهي حوزه و دانشگاه فرار گرفت.
مرحوم آيت الله شعراني از چهرههاي شاخص حوزوي بود كه توانست هم در حوزه و هم در دانشگاه حضور پيدا كند و به تدريس بپردازد و به عنوان استاد زبردست و موفقي جلوه كند و به تعبير حضرت استاد از جمله حوزوياني بود كه اشتغال به تدريس در دانشگاه، او را از تربيت طلاب و تدريس علوم حوزوي باز نداشت.
آيت الله حاج ميرزا مهدي الهي قمشهاي
حكيم عارف علامهي ذوفنون حاج ميرزا محمد مهدي محي الدين الهي قمشهاي به سال ١٣١٨ هجري قمري در قمشه اصفهان به دنيا آمد و در سنه ١٣٩٣ هجري قمري (١٣٥٢ هجري شمسي) در تهران دار فاني را وداع گفت.
ايشان نيز به فرموده حضرت استاد از نوادر روزگار، عارفي كم نظير و صاحب ولي كم بديل بود. او نيز استاد حوزه و دانشگاه بود و در هر دو سنگر علمي ـ اسلامي موفق و منشأ خدمات علمي فراوان بود كه دانشگاهيان و حوزويان را از خرمن دانش فزايندهي خويش، برخوردار ساخت. حضرت استاد مقداري از شرح منظومه و همچنين الهيات شفا و بخش عرفان شرح اشارات ابن سينا و نيز درس تفسير قرآن را نزد اين عالم وارسته و عارف دلسوخته فرا گرفته است. انس استاد ـ چنانكه خود تصريح ميكند، بيشتر با ايشان بوده و بهرههاي معنوي درك محضر ايشان ـ علاوه بر بهرههاي علمي ـ بسيار زياد بوده است. آن بزرگ مرد نيز داراي آثار علمي فراواني در زمينههاي گوناگون علوم اسلامي است. بيت قمشهاي از علما و بزرگان به نام بودهاند.
آيت الله شيخ محمد حسين فاضل توني
حكيم فرزانه، عارف روشن ضمير و اديب چيره دست مرحوم علامه آقا شيخ محمد حسين فاضل توني در سال ١٢٩٨ هجري قمري ديده و به جهان گشود و به سال ١٣٨٠ هجري قمري (١٣٣٩ ش) به سراي جاويد عروج كرد. او نيز از اعاظم علماي تهران و از اساتيد بزرگ و موفق فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه بود. محضري جاذب و ذوقي سليم داشتند. بسيار خليق و شاگردپرور بود، و در اثناي درس با بيان لطايف معنوي و تذكرات اخلاقي سعي ميكرد تا شاگردانش را به تهذيب نفس سوق دهد و تربيت كند.
استاد در محضر ايشان شرح فصوص قيصري در عرفان و برخي دروس ديگر را فرا گرفته است. اين بزرگ مرد نيز حلقة اتصال حوزه و دانشگاه بود.
آيت الله حاج آقا حسين بروجردي
فقيه نامدار و زعيم بزرگ حوزه علمية قم مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد حسين طباطبايي بروجردي فرزند مرحوم سيد علي طباطبايي از سلسله سادات طباطبايي شهرستان بروجرد بود. وي در سال ١٢٩٢ هجري قمري در بروجرد به دنيا آمد و در يك خانواده علم و تقوا و فضيلت رشد و كرد. آيت الله بروجردي، فقيه بزرگوار و عالم وارستهاي بود كه در طول عمر پر بركت خويش در راه احيا و نشر معارف دين و حفظ قداست مكتب اهل بيت (ع) تلاش وكوشش فراوان كرد. او به ويژه در دوران مرجعيت عامه و زعامت بر حوزة مقدسة قم خدمات شاياني به حوزه، اسلام و مسلمانان ايران و جهان عرضه كرد.
حضرت استاد در آغاز ورود به حوزه علميه قم مدّتي در درس خارج فقه ايشان شركت كرده و از محضرش بهره برده است.
آيت الله بروجردي در ١٣ شوال سال ١٣٨١ هجري قمري مطابق با ١٣٤٠ شمسي رحلت كرد.
حضرت امام خميني
فقيه و انديشمند بزرگ و رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار نظام مقدس «جمهوري اسلامي ايران» حضرت آيت الله العظمي امام خميني، از مفاخر شيعه و بلكه اسلام و از بزرگترين رهبران و مصلحان جهان در قرون معاصر است. امام خميني به راستي يك شخصيت جامع الاطراف و ذوابعاد بود و در همة زمينههاي علمي، سياسي، اخلاقي، عرفاني وديني ـ اسلامي سرآمد همگان و بيهمتا به شمار ميرفت.
آفتاب وجود با بركت و عالمگير امام امت همچنان روشني بخش جامعه اسلامي و بارقه اميد رهايي ملل مستضعف در سراسر جهان است.
آن حضرت در سال ١٣٢٠ هجري قمري در شهرستان خمين ديده به جهان گشود و در ١٤٠٩ هجري قمري مطابق با ١٤ خرداد ١٣٦٨ به ديار باقي شتافت و با ضميري آرام و قلبي مطمئن در جوار رحمت حق آرميد.
حضرت استاد در درس اصول امام شركت كرده و مجموع آن حدود ٧ سال به طول انجاميد و به تصريح خودش درس اصول امام آنچنان قوي و غني بود كه او را مستغني ساخت.
علامه سيد محمد حسين طباطبايي
آيت الله علامه سيد محمد حسين طباطبايي در آخر ذي الحجه سال ١٣٢١ هجري قمري در شهرستان تبريز به دنيا آمد و در صبح يكشنبه ١٨ محرم الحرام ١٤٠٢ هجري قمري مطابق با ٢٤ آبان ١٣٦٠ شمسي در شهر مقدس قم چشم از جهان خاكي فرو بسته و به جهان باقي شتافت.
مرحوم علامه طباطبايي يكي از بزرگان حكما و مفسران اسلامي در قرون معاصر است كه در بسياري از علوم اسلامي از فقه، اصول، فلسفه، كلام، عرفان، هيئت و نجوم، رياضيات، حديث، رجال و غير آن به مقام اجتهاد و تخصص رسيده و موفق به تشكيل كرسي تدريس و تدوين كتب بسياري شده است. از مشهورترين آثار وي تفسير قيّم ال
مشخصات کلی | DVD نرم افزار تدریس کتاب نهایه الحکمه توسط استاد فیاضی و استاد صمدی آملی |
نوع | نرم افزار |
تعداد | 1 DVD |